«کاش میشد ما هم مثل گونههای جانوری مخصوصا خرسها با سرد شدن هوا به غار میرفتیم و با اولین شکوفههای بهاری چشم باز میکردیم.» این خواسته را کسی میگفت که از شبهای سرد و طولانی عاجز بود. البته پیشینیان ما با تکیه بر تمدن بشری راهکار دیگری برای تابآوری این سرمای تاریک یافته بودند. نشانه روشنش هم نور گردسوز و چراغ پیهسوزی بود که از دور دست از پنجره کلبهای در روستایی مدفون زیر برف سوسو میزد.
انسان و حیوان از سرمای زمستان و افسردگی فصلی امان ندارند. پس برای شناخت بهتر افسردگی فصلی به رفتار برخی حیوانات در مواجهه با سرمای زمستان سر بزنیم و سپس به انسانها برگردیم.
از پرندگان تا قورباغه و راهکارهای پیشگیری افسردگی
انواع حیوانات در سرزمینهای سردسیر راههای مخصوص به خود را برای مقابله با شبهای سرد زمستان دارند. یکی از مرسومترین راهکارها را درناها در بریتانیا دارند. آنها برای پشت سر گذاشتن زمستان حاضرند ۳۲ هزار کیلومتر پرواز کنند و خود را به آفریقا برسانند. گونههای دیگر که امکانات مهاجرت ندارند اما روشهای دیگری برای خود دارند. دمای بدن برخی حیوانات در شبهای زمستان تا یک سوم کاهش پیدا میکند تا انرژی کمتری مصرف کنند. نوعی قورباغه مکانیسم پیچیدهتری برای مقابله با زمستان دارد. او در روزها و هفتههای اول، ابتدا خود را در خاک دفن و در ادامه نیز مواد ذخیره شده در بدن را به گلوکز تبدیل میکند. این قورباغه ادامه زمستان را با این اندوخته سپری میکند.
سوال اینجاست که چگونه تغییرات طبیعی مانند تغییر طول روز چنین تغییرات عمیقی را در فیزیولوژی و رفتار ایجاد میکند؟ همه موجودات برای بقا باید بتوانند تغییرات را پیشبینی کرده و به آنها واکنش نشان دهند. همه موجودات زنده این پیشبینی و واکنش را با استفاده از ساعت زیستی بدن انجام میدهند. این ساعت اطلاعات مهمی مانند ساعات شبانهروز به موجودات از یک باکتری گرفته تا خفاش ارائه میدهد. ساعت زیستی بر زمان غذا خوردن، خوابیدن و تولید مثل جانور حاکم است. علاوه بر این موارد ساعت زیستی به موجودات برای سازگاری نیز کمک میکند.
تاثیر زمستان بر خلق و خو
اما در ارتباط با انسان ماجرا کمی پیچیدهتر میشود. ساعت زیستی در مکانیزم بدن انسان مسئول افزایش و کاهش دمای بدن است و چرخه خواب و بیداری را تعیین میکند. علاوه بر این، موارد بسیاری از عملکردهای فیزیولوژیکی، عاطفی، شناختی و رفتاری انسان در گرو تاثیرات ساعت زیستی است.
افزایش طول شب در نیمه دوم سال، بهخصوص زمستانها بر کارکرد ساعت زیستی و بهتبع آن خلق و خوی انسانها تاثیرگذار است. در سال ۱۹۷۰ دانشمندان مطالعاتی را روی دانشآموزانی انجام دادند که به مدت ۲ تا ۴ هفته در یکی از پناهگاههای به جا مانده از جنگ جهانی دوم نگهداری میشدند. این افراد در سالنهایی با نور ثابت حضور داشتند و اجازه نداشتند به مدت ۲۴ ساعت چرت بزنند. نتایج این آزمایش دریچههای جدیدی بر مطالعات مرتبط با تاثیر ساعت و فصل بر خلق و خو گذاشت.
با این حال چیزی که هنوز برای دانشمندان گنگ بود رابطه اختلالات عاطفی فصلی با افسردگی بود. آنها که از غم رنج میبرند گزارش میدهند با تاریک شدن سریعتر هوا در زمستان احساس بیحالی و افسردگیشان تشدید میشود. الگوی خواب در این افراد، مختل میشود. مصرف شیرینیشان افزایش پیدا میکند. البته برخی شواهد تایید میکند در زمستان، همزمان با طولانیتر شدن شبها احساس افسردگی فراوانی بیشتری پیدا میکند اما الزاما این به دلیل تغییرات شبانهروزی نیست. بلکه به خاطر پایان یافتن تابستان است و اضطرابی ریشهداری که ما از رویارویی با زمستان تجربه میکنیم. با این حال راهنمای تشخیصی اختلالات روانی انجمن روانپزشکی آمریکا (دیاسام)، اختلالات خلقی غمگینانه را با الگوی تغییرات فصلی ثبت کرده است.
تجربه افسردگی فصلی در زمستان
نظریهای در ارتباط با تجربه غم در زمستان مشخص میکند مبتلایان در زمستان به دلیل کمبود نور، ملاتونین کافی دریافت نمیکنند که موجب اختلال در خواب و اشتها نیز میشود. تحقیقات برای رفع مشکل کمبود ملاتونین نشان میدهد قرار گرفتن به مدت ۳ ساعت در ابتدا و انتهای روز میتواند بخش قابل توجهی از این مشکل را برطرف کند.
دوباره به روستای مدفون زیر برف برگردیم. همان کلبهای که نور نارنجی از پشت پنجره چوبیاش سوسو میزد. کمی جلوتر از گوشه شیشه یخزده که به داخل نگاه کنیم افرادی را میبینیم که گویی بر پایه نظریات جدید علمی به مقابله با غم سرما و افسردگی تاریکی رفتهاند. روی کرسی انواع تنقلات و شیرینیهایی است که دیدنشان هم منجر به تولید ملاتونین میشود! این جادوی جشنهاست که سحر و طلسم یخبندان زمستانی را با تاریکی ممتدش باطل میکند.