خون مینوشد. از نور آفتاب فراریست و قربانیانش را با جذابیت فریبندهاش به دام میاندازد. صد سال از اولین حضور دراکولا روی پرده سینما میگذرد؛ هیولای ترسناک و جذابی که از افسانههای اروپای شرقی الهام گرفته شده، برای اولین بار در سال ۱۹۲۲، دراکولا، شخصیت مخلوق «برام استوکر» روی پرده سینما جان گرفت. به همین مناسبت ۱۵ دراکولای برتر سینما را مرور میکنیم؛ از گری اولدمن و کلیس بنگ تا مکس شرک و بلا لوگوسی.
۱۵. شین کیشیدا در دریاچه دراکولا (Lake of Dracula) ۱۹۷۱ و شیطان دراکولا (Evil of Dracula) ۱۹۷۴
میشیو یاماموتو، در سهگانه خونخوار، سبک گوتیک بریتانیایی و مناظر هونشو را به شکلی غریب با هم ترکیب کرده است. کیشیدا هم در نقش یک ومپایر با صورتی بیرنگ و چشمانی طلایی است که مدیر حیلهگر یک آکادمی بانوان است.
۱۴. جورج همیلتون در عاشق در اولین نیش (Love at First Bite) ۱۹۷۹
این کمدی-رمانتیک قدیمی و جذاب، به سبک مل بروکس ساخته شده، اما از دراکولایی که خود مل بروکس در فیلم «دراکولا: مرده و دوستدار آن» ساخته، شبیهتر به سبک و سیاق او از کار درآمده است. همیلتون در قالب یک کنت برنزه (برای یک ومپایر چطور ممکن است!) به زور کمونیستها مجبور به ترک ترانسلیوانیا میشود و بعد به دنبال یک دختر مدل عکس مجلات، به منهتن نقل مکان میکند.
۱۳. ژانگ وی کیانگ در دراکولا: صفحاتی از خاطرات ویرجینیا (hang Wei-Qiang in Dracula: Pages from a Virgin’s Diary) ۲۰۰۲
گای مدین، کارگردان عجیب و غریب کانادایی در یک فیلم به سبک فیلمهای صامت با تمرکز بر باله سلطنتی وینیپگ، روایتی عجیب از داستان برام استوکر ارائه میدهد. نکات برجسته این فیلم، دوئتهای لوسی و مینا و غریبه عجیب شرقی است که وقتی زخمی میشود، به جای خون، طلا از زخمش جاری میشود.
۱۲. جان کارادین در فیلمهای خانه فرانکنشتاین (House of Frankenstein) ۱۹۴۴و خانه دراکولا (House of Dracula) ۱۹۴۵
صورت استخوانی کارادین، نگاه خیره و سبیلهای شیکش، او را به یک دراکولای درجه دوی ایدهآل بدل کرده است. او چندین بار در نقش این شخصیت ظاهر شده، به ویژه در دو محصول چند هیولایی کمپانی یونیورسال. کارادین در این فیلمها نقش مردی اغواگر با قدرت هیپنوتیزم را بازی میکند که به راحتی نور خورشید میتواند او را از بین ببرد (درست مانند هر ومپایر کلاسیک دیگر.)
۱۱. جک پلانس در دراکولای برام استوکر(Bram Stoker’s Dracula) ۱۹۷۴
پلانس با گونههای استخوانی مدل اسلاویش (والدین او اوکراینی بودند)، یک انتخاب موجه برای نقش دراکولا در فیلم تلویزیونی دن کورتیس بود. فیلمنامه ریچارد متیسون اولین بار شخصیت کنت دراکولا را به ولاد به میخکشنده ربط داد؛ کسی که فکر میکرد لوسی نیمه گمشدهاش است. همینطور برای اولین بار نام برام استوکر، نویسنده رمان دراکولا، در عنوان فیلم استفاده شد.
۱۰. اودو کییر در خون دراکولا (Blood for Dracula) ۱۹۷۴
دراکولا به دلیل سوء تغذیه بیمار شده است، از این رو در جستوجویی ناامیدانه برای خون باکرگان، به ایتالیای ۱۹۲۰ سفر میکند، اما ناکام میماند. کییر در این فیلم، در نقش ومپایری که هر لحظه به مرگ نزدیکتر میشود، بازی زیبایی ارائه میدهد.
۹. گری اولدمن در دراکولای برام استوکر (Bram Stoker’s Dracula) ۱۹۹۲
ملودرام فاخر فرانسیس فورد کاپولا، از نسخه فیلم ۱۹۷۴ با همین عنوان گرتهبرداری کرده است. دراکولایی که در انگلستان دوره ویکتوریایی زندگی میکند، در اندیشه زنی است که به باور او، نسخه تناسخیافته همسر او است. گری اولدمن در این فیلم با لباسهای طراحیشده توسط ایکو ایشیکا به صحنه میآید و آنقدر دوستداشتنی ظاهر میشود که ابدا ترسی در بیننده ایجاد نمیکند.
۸. کلیس بنگ در قوانین یک هیولا (The Rules of the Beast) ۲۰۲۰
اولین و بهترین قسمت مینیسریال سه قسمتی بیبیسی را باید مستقل در نظر گرفت و این شاید آوردن یک قسمت از یک سریال در میان عناوین فیلمها را توجیه کند. در این قسمت، کلیس بنگ با نوشیدن خون جاناتان هارکر جوانتر میشود. دراکولای او، یک شخصیت پرحرف و وحشی و یک ومپایر بدذات واقعی است.
۷. فرانگ لانگلا در دراکولا (Dracula) ۱۹۷۹
لانگلا در فیلم جان بادهام، جنبه رمانتیک شخصیت کنت دراکولا را به تصویر میکشد؛ با همه نگاههای خیره و صحنههای عاشقانه درخشان. البته مدل موهای او تاحدودی این سویه شخصیت را تقویت میکند.
۶. لان چِینی جونیور در پسر دراکولا (Son of Dracula) ۱۹۴۳
لان چینی در فیلم رابرت سیودماک، مرد عاشقی در فیلمهای نوآر را به خاطر میآورد که رفتهرفته وجهه تراژیک شخصیتش پررنگتر میشود. ببینید تلاش میکند او به زنی که دوست دارد برسد، غافل از آن که زن از پیش نقشه نابودیاش را در سر پرورانده است. در این فیلم، کنت دراکولا باید از یک پزشک، یک استاد دانشگاه و نامزد فریبکارش انتقام بگیرد.
۵. لوئی ژوردان در کنت دراکولا (Count Dracula) ۱۹۷۷
این فیلم تلویزیونی حماسی یکی از وفادارانهترین اقتباسها از رمان دراکولای برام استوکر است. ژوردان نقش دراکولای پا به سن گذاشته و کمی پشیمان را بازی میکند(با کف دستهایی پوشیده از مو!) که از نداشتن تصویر در آینه لذت میبرد و تلاشی برای پنهان کردن این مسئله نمیکند. جلوههای ویژه فیلم با استانداردهای سینمای امروز، ابتدایی به میرسد؛ اما تماشای ژوردان در حالی که روی دیوارهای قلعه میخزد، واقعا روی اعصاب است.
۴. کلاوس کینسکی در نوسفراتو، خونآشام (Nosferatu the Vampire) ۱۹۷۹
ورنر هرتزوگ، کینسکی را وامیداشت تا پیش از فیلمبرداری، خشم و عصبانیت روزانهاش را بیرون بریزد، از این رو بازیگر تا وقتی دوربینها شروع به کار کنند، از پا درآمده بود. این باعث شد او در این فیلم یکی از مهارشدهترین بازیهایش را در نقش هیولایی ارائه دهد که از حسادتی بیپایان نسبت به شکارهایش، عذاب میکشد. نقش او نه یک بازسازی از فیلم کلاسیک محصول۱۹۲۲ به همین نام، بلکه قابی تازه و درخشان است.
۳. بلا لوگوسی در دراکولا (Dracula) ۱۹۳۱
بعد از چندین دهه تماشای دراکولا از توایلایت گرفته تا لستات د لینکورت، این لوگوسی با کت و شلوار رسمی، نگاه نافذ و لهجه مجارستانیش است که به عنوان کهنالگوی دراکولا به ذهن میآید. نسخه اسپانیایی که در شب و با همان دکورها فیلمبرداری میشود، از نظر بصری احتمالا روانتر باشد؛ اما ستاره آن، کارلوس ولاریاس، نمیتواند جای لوگوسی را در نقش درخشانش بگیرد.
۲. مکس شرک در نوسفراتو (Nosferatu) ۱۹۲۲
شرک در نقش دراکولا ظاهر میشود، اما با نام گراف اورلاک و احتمالا به دلیل مسائل مربوط به کپی رایت. جسدی متحرک با سری کچل و دندانهایی نوکتیز و ترسناک، درست برخلاف ومپایرهای دلربایی که در سالهای اخیر در سینما به تصویر کشیده شدهاند. گرچه ظاهر هراسانگیز او، مانع از آن نمیشود که قهرمان زن، فریب اغواگریهای او را نخورد و قربانی نشود.
۱. کریستوفر لی در دراکولا (Dracula) ۱۹۵۸
جانشین برحق شرک و لوگوسی، بیش از هر بازیگری نقش دراکولا را ایفا کرد، از جمله در کمدی جری لوئیس، به اضافه نقشش در کنت دراکولای جس فرانکو (۱۹۷۰) با آن سبیلهای خاکستری و آن فرانسوی حرف زدنش در دراکولای پدر و پسر (۱۹۷۶). اما در افسانه تیره و تار سال ۱۹۵۸ بود که لی این شخصیت را برای خود خلق کرد: قدبلند، هراسانگیز با دندانهای نیش تیز و ترکیبی بینقص از تراسناک و همزمان جذاب بودن.